معنی فارسی inurbanely

B1

به طرز بی‌ادبانه‌ای، بدون توجه به آداب و رسوم اجتماعی.

In a manner that is rude or lacking in social grace.

example
معنی(example):

او در مراسم اهدا جوایز بی‌ادبانه صحبت کرد.

مثال:

She spoke inurbanely at the awards ceremony.

معنی(example):

اظهارات بی‌ادبانه او بسیاری از حضار را آزرد.

مثال:

His inurbanely delivered remarks offended many attendees.

معنی فارسی کلمه inurbanely

: معنی inurbanely به فارسی

به طرز بی‌ادبانه‌ای، بدون توجه به آداب و رسوم اجتماعی.