معنی فارسی inurement

B2

درآمد حاصل از مزایای مالی یا قانونی که به شخصی تعلق می‌گیرد.

The act of benefiting or being benefited, often used in legal contexts.

example
معنی(example):

استفاده از مزایا توسط قرارداد مشخص شد.

مثال:

The inurement of benefits was established by the contract.

معنی(example):

استفاده ممکن است به عواقب غیرمنتظره‌ای منجر شود.

مثال:

Inurement can often lead to unexpected consequences.

معنی فارسی کلمه inurement

: معنی inurement به فارسی

درآمد حاصل از مزایای مالی یا قانونی که به شخصی تعلق می‌گیرد.