معنی فارسی inusitation

B1

عمل استفاده یا به کار بردن واژه‌ای به گونه‌ای نادر یا غیرعادی.

The act of applying or using a term in an unusual or rare manner.

example
معنی(example):

استفاده نادر او از این اصطلاح توسط گروه خوش‌آمد گفت.

مثال:

Her inusitation of the term was welcomed by the group.

معنی(example):

استفاده نادر می‌تواند زبان و ارتباطات را غنی کند.

مثال:

Inusitation can enrich language and communication.

معنی فارسی کلمه inusitation

: معنی inusitation به فارسی

عمل استفاده یا به کار بردن واژه‌ای به گونه‌ای نادر یا غیرعادی.