معنی فارسی inversionist

B1

شخصی که در معکوس کردن یا تغییر ماهیت موضوعات فعالیت داشته باشد.

A person who engages in the act of inversion, particularly in theories or concepts.

example
معنی(example):

معکوس‌گر در تبدیل نظریه‌های سیاسی تخصص داشت.

مثال:

The inversionist specialized in transforming political theories.

معنی(example):

به‌عنوان یک معکوس‌گر، او با ایده‌های متعارف به چالش پرداخت.

مثال:

As an inversionist, she challenged conventional ideas.

معنی فارسی کلمه inversionist

:

شخصی که در معکوس کردن یا تغییر ماهیت موضوعات فعالیت داشته باشد.