معنی فارسی invigilance

B1

عدم نظارت یا غفلت، اشاره به فقدان توجه یا دقت در مراقبت از چیزی.

Lack of attention or care in overseeing something; negligence.

example
معنی(example):

عدم نظارت او در طول امتحان منجر به نتایج ضعیف شد.

مثال:

His invigilance during the exam led to poor results.

معنی(example):

عدم توجه می‌تواند به از دست دادن فرصت‌ها منجر شود.

مثال:

Invigilance can result in missed opportunities.

معنی فارسی کلمه invigilance

: معنی invigilance به فارسی

عدم نظارت یا غفلت، اشاره به فقدان توجه یا دقت در مراقبت از چیزی.