معنی فارسی invinate
B1نوآوری، تازه و مدرن کردن یک موضوع یا ایده.
To innovate; to make something new or modern.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که پروژه خود را با ایدههای نوآورانه بهروز کنند.
مثال:
They decided to invinate their project with innovative ideas.
معنی(example):
شرکت هدفش این است که هر سال روش خود را نوآوری کند.
مثال:
The company aims to invinate its approach every year.
معنی فارسی کلمه invinate
:
نوآوری، تازه و مدرن کردن یک موضوع یا ایده.