معنی فارسی invisibleness
B1ناپیدایی، عدم دیده شدن، حالت یا کیفیت اشیاء یا چیزهایی که نمیتوان آنها را مشاهده کرد.
The quality of being unable to be seen; lack of visibility.
- NOUN
example
معنی(example):
ناپیدایی هوا باعث میشود که دیدن آن سخت باشد.
مثال:
The invisibleness of air makes it hard to see.
معنی(example):
جادوگر نمایشی را ایجاد کرد که ناپیدایی اشیاء را به نمایش گذاشت.
مثال:
The magician created an act that showcased the invisibleness of objects.
معنی فارسی کلمه invisibleness
:
ناپیدایی، عدم دیده شدن، حالت یا کیفیت اشیاء یا چیزهایی که نمیتوان آنها را مشاهده کرد.