معنی فارسی invitable

B1

اجتناب‌ناپذیر، چیزی که نمی‌توان از آن فرار کرد یا آن را متوقف کرد.

That which cannot be avoided; unavoidable.

example
معنی(example):

تغییر در زندگی اجتناب‌ناپذیر است.

مثال:

Change is invitable in life.

معنی(example):

نتیجه اجتناب‌ناپذیر بازی، توسط همه پیش‌بینی شده بود.

مثال:

The invitable outcome of the game was expected by all.

معنی فارسی کلمه invitable

: معنی invitable به فارسی

اجتناب‌ناپذیر، چیزی که نمی‌توان از آن فرار کرد یا آن را متوقف کرد.