معنی فارسی invoy

B2

فرستاده، نماینده‌ای که به عنوان رابط در مذاکرات یا گفتگوها فعالیت می‌کند.

An envoy is a person delegated to represent one government in its relations with another.

example
معنی(example):

فرستاده در جلسه برای بحث در مورد مسائل مهم حاضر شد.

مثال:

The invoy arrived at the meeting to discuss important matters.

معنی(example):

یک فرستاده معمولاً در مذاکرات حیاتی است.

مثال:

An invoy is often crucial for negotiations.

معنی فارسی کلمه invoy

:

فرستاده، نماینده‌ای که به عنوان رابط در مذاکرات یا گفتگوها فعالیت می‌کند.