معنی فارسی ironly
B1آهنی، به معنای داشتن ویژگیهای آهن، معمولاً برای توصیف اشیاء یا سطوحی که شبیه به آهن هستند.
Having the properties or characteristics of iron.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح فلز به طور آهنی با یک پایان کدر بود.
مثال:
The surface of the metal was ironly with a dull finish.
معنی(example):
صندلی طراحی آهنی داشت که بسیار روستایی بود.
مثال:
The chair had an ironly design that was quite rustic.
معنی فارسی کلمه ironly
:
آهنی، به معنای داشتن ویژگیهای آهن، معمولاً برای توصیف اشیاء یا سطوحی که شبیه به آهن هستند.