معنی فارسی irredenta

C1

به معنای منطقه‌ای که به عنوان بخشی از یک کشور دیگر در نظر گرفته می‌شود و به آن تعلق ندارد.

A region that is claimed by a country but is under the control of another country.

example
معنی(example):

این منطقه به عنوان یک ایررندتا توسط حامیانش در نظر گرفته می‌شود.

مثال:

The region is considered an irredenta by its supporters.

معنی(example):

اختلافات اغلب به خاطر ادعاهای اراضی ایررندتا به وجود می‌آید.

مثال:

Disputes often arise over claims to irredenta territories.

معنی فارسی کلمه irredenta

: معنی irredenta به فارسی

به معنای منطقه‌ای که به عنوان بخشی از یک کشور دیگر در نظر گرفته می‌شود و به آن تعلق ندارد.