معنی فارسی irreducibility
B2به مفهومی اطلاق میشود که نمیتوان آن را به اجزای سادهتر تقسیم کرد و به اصل آن رسید.
The quality of being unable to be reduced or simplified.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل کاهش بودن مفهوم ریاضی باعث شد تا آن را درک کردن دشوار باشد.
مثال:
The irreducibility of the mathematical concept made it difficult to understand.
معنی(example):
در فیزیک، غیرقابل کاهش بودن برخی پدیدهها چالشهایی برای درک ما از جهان ایجاد میکند.
مثال:
In physics, the irreducibility of certain phenomena challenges our understanding of the universe.
معنی فارسی کلمه irreducibility
:
به مفهومی اطلاق میشود که نمیتوان آن را به اجزای سادهتر تقسیم کرد و به اصل آن رسید.