معنی فارسی irregularism
C1نامنظم بودن به معنای انحراف از قواعد یا الگوهای معمول است.
The concept of deviating from established norms, especially in language or behavior.
- NOUN
example
معنی(example):
نامنظم بودن در دستور زبان میتواند باعث سردرگمی زبانآموزان شود.
مثال:
Irregularism in grammar can cause confusion for learners.
معنی(example):
نظریه نامنظمی به بررسی انحرافات از هنجار میپردازد.
مثال:
The theory of irregularism studies deviations from the norm.
معنی فارسی کلمه irregularism
:
نامنظم بودن به معنای انحراف از قواعد یا الگوهای معمول است.