معنی فارسی irremittable

B1

غیرقابل گذشت، به معنای چیزی که نمی‌توان آن را بخشید یا نادیده گرفت.

Not able to be remitted or forgiven; not subject to pardon.

example
معنی(example):

این بدهی غیرقابل گذشت در نظر گرفته شد و نمی‌توانست بخشوده شود.

مثال:

The debt was considered irremittable and could not be forgiven.

معنی(example):

تعهد او به این پروژه غیرقابل گذشت بود و او آن را ترک نمی‌کرد.

مثال:

His commitment to the project was irremittable, and he would not abandon it.

معنی فارسی کلمه irremittable

: معنی irremittable به فارسی

غیرقابل گذشت، به معنای چیزی که نمی‌توان آن را بخشید یا نادیده گرفت.