معنی فارسی irrenunciable

B1

به مواردی اطلاق می‌شود که نمی‌توان از آن‌ها گذشت یا آنها را ترک کرد.

Not able to be renounced or surrendered; essential and fundamental.

example
معنی(example):

حق آزادی بیان، یک اصل غیرقابل چشم‌پوشی در دموکراسی است.

مثال:

The right to free speech is an irrenunciable principle of democracy.

معنی(example):

عشق او به خانواده‌اش غیرقابل چشم‌پوشی و بی‌قید و شرط است.

مثال:

Her love for her family is irrenunciable and unconditional.

معنی فارسی کلمه irrenunciable

:

به مواردی اطلاق می‌شود که نمی‌توان از آن‌ها گذشت یا آنها را ترک کرد.