معنی فارسی irrepatriable
B2غیرقابل بازگشت به وطن، به وضعیتی اشاره دارد که فرد نمیتواند به کشور خود بازگردد.
Not able to be returned to one's country of origin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهروندان به دلیل سیاستهای کشور خود غیرقابل بازگشت شناخته شدند.
مثال:
The citizens were considered irrepatriable due to the politics of their home country.
معنی(example):
وضعیت پناهندگی آنها را برای سالها غیرقابل بازگشت کرد.
مثال:
The refugee status made them irrepatriable for years.
معنی فارسی کلمه irrepatriable
:غیرقابل بازگشت به وطن، به وضعیتی اشاره دارد که فرد نمیتواند به کشور خود بازگردد.