معنی فارسی irrepresentable
B2غیرقابل نمایندگی، به معنی احساسی است که نمیتوان آن را بهدرستی توصیف یا بیان کرد.
Not capable of being represented or expressed; indescribable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
احساساتی که او داشت، در کلمات غیرقابل بیان بود.
مثال:
The emotions he felt were irrepresentable in words.
معنی(example):
خوشحالی او چنان عمیق بود که غیرقابل بیان به نظر میرسید.
مثال:
Her joy was so profound that it seemed irrepresentable.
معنی فارسی کلمه irrepresentable
:
غیرقابل نمایندگی، به معنی احساسی است که نمیتوان آن را بهدرستی توصیف یا بیان کرد.