معنی فارسی irrision
B1تصویر یا منعکسکنندهای که مرز بین واقعیت و تخیل را میشکند.
A blend or reflection of reality, often including imaginative aspects.
- NOUN
example
معنی(example):
کار هنرمند یک انعکاس از واقعیت مخلوط با تخیل بود.
مثال:
The artist's work was an irrision of reality blended with imagination.
معنی(example):
مفهوم انعکاس را جالب و به تفکر وادارکننده یافتم.
مثال:
I found the concept of irrision fascinating and thought-provoking.
معنی فارسی کلمه irrision
:تصویر یا منعکسکنندهای که مرز بین واقعیت و تخیل را میشکند.