معنی فارسی irruptible

C2

به معنای غیرقابل شکست و مقاوم در برابر شکست.

Incapable of being broken or disrupted.

example
معنی(example):

تشکیل‌های سنگی شکست‌ناپذیر سخت شکسته می‌شوند.

مثال:

The irruptible rock formations are hard to break.

معنی(example):

روح او با وجود چالش‌ها شکست‌ناپذیر بود.

مثال:

Her spirit was irruptible despite the challenges.

معنی فارسی کلمه irruptible

:

به معنای غیرقابل شکست و مقاوم در برابر شکست.