معنی فارسی irruptions
B2ورودهای ناگهانی و مکرر به یک مکان یا موقعیت.
Sudden and violent entries or occurrences.
- NOUN
example
معنی(example):
هیجانهای آتشفشان توسط دانشمندان مشاهده شد.
مثال:
The volcano's irruptions were watched by scientists.
معنی(example):
ورودهای مکرر میتواند نشاندهنده تغییر در الگوهای آب و هوایی باشد.
مثال:
Frequent irruptions can indicate a change in weather patterns.
معنی فارسی کلمه irruptions
:ورودهای ناگهانی و مکرر به یک مکان یا موقعیت.