معنی فارسی irruptive

C1

یک نوع رفتار یا ورودی که ناگهانی و غیرمنتظره است.

Characterized by sudden bursts or disruptions.

example
معنی(example):

رفتار ناگهانی و پرخاشگرانه حیوانات پژوهشگران را نگران کرد.

مثال:

The irruptive behavior of the animals alarmed the researchers.

معنی(example):

روندهای ناگهانی در مد می‌تواند استانداردهای صنعت را تغییر دهد.

مثال:

Irruptive trends in fashion can change industry standards.

معنی فارسی کلمه irruptive

:

یک نوع رفتار یا ورودی که ناگهانی و غیرمنتظره است.