معنی فارسی islandologist
B1جزیرهشناس کسی است که در زمینه جزیرهشناسی مطالعه و تحقیق میکند.
A person who specializes in the study of islands.
- NOUN
example
معنی(example):
یک جزیرهشناس اکوسیستمهای جزیرهها را مطالعه میکند.
مثال:
An islandologist studies the ecosystems of islands.
معنی(example):
جزیرهشناسان معمولاً تحقیقات میدانی در جزیرههای دورافتاده انجام میدهند.
مثال:
Islandologists often conduct field research on remote islands.
معنی فارسی کلمه islandologist
:
جزیرهشناس کسی است که در زمینه جزیرهشناسی مطالعه و تحقیق میکند.