معنی فارسی islandress

B1

جزیره‌نشین به زنی اطلاق می‌شود که در یک جزیره زندگی می‌کند.

A female inhabitant of an island.

example
معنی(example):

جزیره‌نشین لباسی از مواد محلی پوشیده بود.

مثال:

The islandress wore a dress made from local materials.

معنی(example):

در جشنواره، جزیره‌نشین به طرز زیبا رقصید.

مثال:

In the festival, the islandress danced gracefully.

معنی فارسی کلمه islandress

: معنی islandress به فارسی

جزیره‌نشین به زنی اطلاق می‌شود که در یک جزیره زندگی می‌کند.