معنی فارسی isochronizing
B1ایزوکرونیزه کردن به معنای همزمان کردن یا تراز کردن زمان بين چندین رویداد است.
The act of making events occur at equal time intervals.
- VERB
example
معنی(example):
ایزوکرونیزه کردن ساعتها بیشتر از حد انتظار طول کشید.
مثال:
Isochronizing the clocks took longer than expected.
معنی(example):
آنها ساعتها را صرف ایزوکرونیزه کردن سیگنالها برای آزمایش کردند.
مثال:
They spent hours isochronizing the signals for the experiment.
معنی فارسی کلمه isochronizing
:
ایزوکرونیزه کردن به معنای همزمان کردن یا تراز کردن زمان بين چندین رویداد است.