معنی فارسی isographical

B2

وابسته به یا مربوط به نقشه‌ها یا نمایش‌هایی که مقادیر خاص را ثابت نگاه می‌دارند.

Pertaining to or related to maps or representations that maintain specific values.

example
معنی(example):

نمایش ایزوگرافیک درک ما از داده‌ها را بهتر می‌کند.

مثال:

The isographical representation enhances our understanding of the data.

معنی(example):

ویژگی‌های ایزوگرافیک در بسیاری از زمینه‌های علمی مهم هستند.

مثال:

Isographical features are important in various scientific fields.

معنی فارسی کلمه isographical

: معنی isographical به فارسی

وابسته به یا مربوط به نقشه‌ها یا نمایش‌هایی که مقادیر خاص را ثابت نگاه می‌دارند.