معنی فارسی isostasies

B2

ایستاستازی‌ها، به وضعیتی اشاره دارد که در آن اجسام بر روی یکدیگر قرار گرفته و نیروی جاذبه و فشار ناشی از وزن آنها متعادل می‌شود.

A condition where different layers of the Earth's crust have varying heights due to differences in density.

example
معنی(example):

مفهوم ایستاستازی در درک اینکه چگونه پوسته زمین بر روی واریزه شناور است، کمک می‌کند.

مثال:

The concept of isostasies helps in understanding how the Earth's crust floats on the mantle.

معنی(example):

اشکال مختلف ایستاستازی می‌توانند بر ویژگی‌های جغرافیایی در طول زمان تأثیر بگذارند.

مثال:

Different forms of isostasies can affect geographical features over time.

معنی فارسی کلمه isostasies

: معنی isostasies به فارسی

ایستاستازی‌ها، به وضعیتی اشاره دارد که در آن اجسام بر روی یکدیگر قرار گرفته و نیروی جاذبه و فشار ناشی از وزن آنها متعادل می‌شود.