معنی فارسی jaggeder
B1کلمهای برای توصیف سطحی که دارای شکستگیها و زواید است.
More jagged; having rough edges or irregularities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او فکر میکند که مدل جدید از مدل قدیمی کمتر صاف است.
مثال:
She thinks that the new model is jaggeder than the old one.
معنی(example):
سطح ناهموار جاده رانندگی را دشوار کرد.
مثال:
The jaggeder surface of the road made driving difficult.
معنی فارسی کلمه jaggeder
:
کلمهای برای توصیف سطحی که دارای شکستگیها و زواید است.