معنی فارسی jambes
B1جمع کلمه 'ژامب' که به بخشهای پای انسان اشاره دارد.
Plural form of 'jambe,' referring to the legs.
- NOUN
example
معنی(example):
پس از پیادهروی طولانی، پاهایش درد میکردند.
مثال:
Her jambes were sore after the long hike.
معنی(example):
پاهای رقصنده به طور زیبا بر روی صحنه حرکت میکردند.
مثال:
The dancer's jambes moved gracefully across the stage.
معنی فارسی کلمه jambes
:
جمع کلمه 'ژامب' که به بخشهای پای انسان اشاره دارد.