معنی فارسی jambing

B1

جمدن، نوعی اجرای موسیقی آزاد و بدون ساختار مشخص که معمولاً شامل نواختن improvisational است.

To perform music in an informal, spontaneous manner, typically without a set arrangement.

example
معنی(example):

موسیقیدان‌ها در پارک شروع به جمزنی کردند.

مثال:

The musicians started jambing together at the park.

معنی(example):

آنها معمولاً در هفته‌ها وقتی با هم می‌گذرانند جمزنی می‌کنند.

مثال:

They often jamb when they hang out on weekends.

معنی فارسی کلمه jambing

: معنی jambing به فارسی

جمدن، نوعی اجرای موسیقی آزاد و بدون ساختار مشخص که معمولاً شامل نواختن improvisational است.