معنی فارسی jauks
B1جوکس، زمانی که حیوانی به خصوص در ارتباط با وضعتی خاص صدا میزند.
To emit a barking noise, often used in reference to animals.
- VERB
example
معنی(example):
او هر بار که مضطرب میشود، زوزه میکشد.
مثال:
He jauks whenever he gets nervous.
معنی(example):
گرگ در شب زوزه میکشد و حضورش را اعلام میکند.
مثال:
The wolf jauks in the night, signaling its presence.
معنی فارسی کلمه jauks
:
جوکس، زمانی که حیوانی به خصوص در ارتباط با وضعتی خاص صدا میزند.