معنی فارسی jaun

B1

جوان، حس شادابی و سرزندگی، به خصوص در لحظات خوب.

A lively or animated state; often associated with freshness or youthfulness.

example
معنی(example):

بعد از تمرین، او احساس انرژی تازه‌ای کرد.

مثال:

After the workout, she felt a jaun of energy.

معنی(example):

او همیشه در طول رویداد لبخندی پرنشاط دارد.

مثال:

He always wears a jaun smile during the event.

معنی فارسی کلمه jaun

: معنی jaun به فارسی

جوان، حس شادابی و سرزندگی، به خصوص در لحظات خوب.