معنی فارسی jauntingly

B1

به طور خوشحال و شاداب و به حالت فرح‌بخش.

In a cheerful and lively way.

example
معنی(example):

آنها با شادابی در کنار ساحل حرکت می‌کردند و از آفتاب لذت می‌بردند.

مثال:

They moved jauntingly along the beach, enjoying the sun.

معنی(example):

کودکان به‌طور شاداب در باغ بازی کردند.

مثال:

The children played jauntingly in the garden.

معنی فارسی کلمه jauntingly

: معنی jauntingly به فارسی

به طور خوشحال و شاداب و به حالت فرح‌بخش.