معنی فارسی jawfall
B1سقوط فک، حالتی است که فرد به دلیل تعجب یا شوک چیزی، فک آن پایین بیفتد.
The action of dropping one's jaw in surprise or shock.
- NOUN
example
معنی(example):
سقوط فک او زمانی که خبر را شنید بیقیمت بود.
مثال:
His jawfall when he heard the news was priceless.
معنی(example):
تعبیر سقوط فک روی چهرهاش همه را خنداند.
مثال:
The jawfall expression on her face made everyone laugh.
معنی فارسی کلمه jawfall
:
سقوط فک، حالتی است که فرد به دلیل تعجب یا شوک چیزی، فک آن پایین بیفتد.