معنی فارسی jawfallen

B1

سقوط فک، به معنای حالتی است که شخص به دلیل شگفتی یا تحسین، فک او به سمت پایین می‌افتد.

Describing someone whose jaw has dropped in surprise or admiration.

example
معنی(example):

او پس از برنده شدن در مسابقه سقوط فک کرده بود.

مثال:

He was jawfallen after winning the contest.

معنی(example):

او وقتی منظره زیبا را دید، حالت سقوط فک داشت.

مثال:

She had a jawfallen expression when she saw the beautiful view.

معنی فارسی کلمه jawfallen

: معنی jawfallen به فارسی

سقوط فک، به معنای حالتی است که شخص به دلیل شگفتی یا تحسین، فک او به سمت پایین می‌افتد.