معنی فارسی jawfoot

B1

پای فکی، بخشی از بدن برخی موجودات که به آنها کمک می‌کند تا بهتر در محیط خود حرکت کنند.

A part of an organism's anatomy that facilitates movement and interaction with its surroundings.

example
معنی(example):

پای فکی موجود به آن کمک کرد تا به طور مؤثری در محیط خود حرکت کند.

مثال:

The jawfoot of the creature helped it maneuver effectively in its environment.

معنی(example):

پژوهشگران در حال بررسی عملکرد پای فکی در گونه‌های مختلف هستند.

مثال:

Researchers are studying the function of the jawfoot in various species.

معنی فارسی کلمه jawfoot

: معنی jawfoot به فارسی

پای فکی، بخشی از بدن برخی موجودات که به آنها کمک می‌کند تا بهتر در محیط خود حرکت کنند.