معنی فارسی jawbreakingly
B1به صورت جو شکستن، به معنای به طرز بسیار فوقالعاده یا غیرقابل تصور است.
An adverb used to describe something done in a manner that is extremely difficult or impressive.
- ADVERB
example
معنی(example):
فیلم به طرز جو شکستن خندهدار بود.
مثال:
The movie was jawbreakingly funny.
معنی(example):
او در طول ارائه خود به طرز جو شکستن سریع صحبت کرد.
مثال:
She spoke jawbreakingly fast during her presentation.
معنی فارسی کلمه jawbreakingly
:
به صورت جو شکستن، به معنای به طرز بسیار فوقالعاده یا غیرقابل تصور است.