معنی فارسی journeywork
B1کار یا فعالیتهایی که مربوط به سفر و جابجایی است.
Work related to traveling, especially in a professional context.
- NOUN
example
معنی(example):
کار سفر او شامل برنامهریزی سفر برای مشتریان مختلف بود.
مثال:
Her journeywork involved planning trips for various clients.
معنی(example):
او متوجه شد که کار سفر برای او رضایتبخش و جذاب است.
مثال:
He found journeywork to be fulfilling and engaging.
معنی فارسی کلمه journeywork
:
کار یا فعالیتهایی که مربوط به سفر و جابجایی است.