معنی فارسی judgmatic
B2قضاوتگر، فردی که در قضاوتها و تصمیمگیریها دقت و انصاف را رعایت میکند.
Possessing or exhibiting a capacity for judgment, especially in terms of fairness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قاضی در تصمیمگیریهایش بسیار قضاوتگر بود.
مثال:
The judge was very judgmatic in his decision-making.
معنی(example):
طبیعت قضاوتگر او، او را به یک میانجی عادل تبدیل کرد.
مثال:
Her judgmatic nature made her a fair mediator.
معنی فارسی کلمه judgmatic
:
قضاوتگر، فردی که در قضاوتها و تصمیمگیریها دقت و انصاف را رعایت میکند.