معنی فارسی judgmatically
B1بهطور قضاوتگرانه، به شیوهای که قضاوت و ارزیابی عادلانه را در نظر میگیرد.
In a manner that involves fair judgment and evaluation.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به مسئله بهطور قضاوتگرایانه نزدیک شد و یک راه حل منطقی پیدا کرد.
مثال:
He approached the issue judgmatically and found a logical solution.
معنی(example):
گزارش به طور قضاوتگرایانه نوشته شد تا اطمینان از بیطرفی حاصل شود.
مثال:
The report was written judgmatically to ensure objectivity.
معنی فارسی کلمه judgmatically
:
بهطور قضاوتگرانه، به شیوهای که قضاوت و ارزیابی عادلانه را در نظر میگیرد.