معنی فارسی juggleries
B2جمع جگلری، به منظور اشاره به کارهای جالب و سرگرمکنندهای که شامل جuggling است.
Multiple acts or performances involving juggling or similar tricks.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند خیابانی جگلریهای خود را به جمعیت عبوری نشان داد.
مثال:
The street performer showcased his juggleries to the passing crowd.
معنی(example):
جگلهریهای او در جشنواره توجه همه را جلب کرد.
مثال:
Her juggleries at the festival captured the attention of everyone.
معنی فارسی کلمه juggleries
:
جمع جگلری، به منظور اشاره به کارهای جالب و سرگرمکنندهای که شامل جuggling است.