معنی فارسی jugulates
B1عملی که در آن یک موجود زنده طعمه خود را به هم میفشارد یا چنگ میزند قبل از خوردن.
To seize and hold an animal or object before consuming.
- verb
verb
معنی(verb):
To cut the throat of.
example
معنی(example):
این حیوان قبل از بلعیدن طعمهاش آن را جوجوله میکند.
مثال:
The animal jugulates its prey before swallowing it.
معنی(example):
در این گونه، نرها برای جذب مادهها در فصل جفتگیری جوجوله میکنند.
مثال:
In this species, males jugulate to attract females during mating season.
معنی فارسی کلمه jugulates
:
عملی که در آن یک موجود زنده طعمه خود را به هم میفشارد یا چنگ میزند قبل از خوردن.