معنی فارسی jugulating

B1

عمل جوجوله کردن که به عنوان یک رفتار طبیعی در بسیاری از موجودات مشاهده می‌شود.

The action of seizing or gripping something, often seen in animal behavior.

verb
معنی(verb):

To cut the throat of.

example
معنی(example):

جوجوله کردن برای بقا در برخی از گونه‌های حیوانی ضروری است.

مثال:

Jugulating is crucial for certain animal species to survive.

معنی(example):

تحقیقات نشان می‌دهد که رفتار جوجوله کردن می‌تواند بر دینامیک جمعیت تأثیر بگذارد.

مثال:

Research shows that jugulating behavior can affect population dynamics.

معنی فارسی کلمه jugulating

: معنی jugulating به فارسی

عمل جوجوله کردن که به عنوان یک رفتار طبیعی در بسیاری از موجودات مشاهده می‌شود.