معنی فارسی jumby

B1

جمبی، موجودی خیالی که معمولاً در افسانه‌ها و داستان‌های کودکان به آن اشاره می‌شود.

A mythical creature often described in folklore and children's stories.

example
معنی(example):

گفته می‌شود موجود جمبی در شب‌های ماه کامل ظاهر می‌شود.

مثال:

The jumby creature was said to appear on full moon nights.

معنی(example):

کودکان داستان‌های درباره‌ی جمبی را دوست دارند.

مثال:

Children love the stories about the jumby.

معنی فارسی کلمه jumby

: معنی jumby به فارسی

جمبی، موجودی خیالی که معمولاً در افسانه‌ها و داستان‌های کودکان به آن اشاره می‌شود.