معنی فارسی juxtaposit

B2

در کنار هم قرار دادن، مقایسه کردن.

To place side by side for comparison.

example
معنی(example):

ما می‌توانیم دو اثر هنری را در کنار هم قرار دهیم تا تفاوت‌های آن‌ها را ببینیم.

مثال:

We can juxtaposit the two artworks to see their differences.

معنی(example):

در کنار هم قرار دادن داده‌ها روندها را نشان می‌دهد.

مثال:

Juxtaposing the data highlights the trends.

معنی فارسی کلمه juxtaposit

: معنی juxtaposit به فارسی

در کنار هم قرار دادن، مقایسه کردن.