معنی فارسی katalyze
B1کاتالیز کردن، موجب تسریع یا تسهیل یک واکنش یا فرایند شدن.
To cause or accelerate a reaction or process.
- VERB
example
معنی(example):
یک ماده میتواند یک واکنش را به طور مؤثر کاتالیز کند.
مثال:
A substance can katalyze a reaction effectively.
معنی(example):
آنها امیدوارند که تغییراتی در صنعت کاتالیز کنند.
مثال:
They hope to katalyze change in the industry.
معنی فارسی کلمه katalyze
:
کاتالیز کردن، موجب تسریع یا تسهیل یک واکنش یا فرایند شدن.