معنی فارسی keep one's figure
B1حفظ فرم بدن، به معنای نگهداری تناسب اندام و وزن مناسب است.
To maintain or preserve one's physical shape and appearance.
- IDIOM
example
معنی(example):
او به طور منظم ورزش میکند تا فرم بدنش را حفظ کند.
مثال:
She exercises regularly to keep her figure.
معنی(example):
رژیم غذایی به شما کمک میکند تا فرم بدنتان را حفظ کنید.
مثال:
Dieting helps you keep your figure.
معنی فارسی کلمه keep one's figure
:حفظ فرم بدن، به معنای نگهداری تناسب اندام و وزن مناسب است.