معنی فارسی keep one's hand in

B1

در کار خود ماندن و مهارت‌ها را حفظ کردن.

To maintain one's skill or proficiency through practice.

verb
معنی(verb):

To retain one's skill through regular practice.

example
معنی(example):

او مهارت‌هایش را تمرین می‌کند تا در کارش مسلط بماند.

مثال:

He practices his skills to keep his hand in.

معنی(example):

برای اینکه در مسائل همچنان قوی بماند، او کلاس‌های رقص می‌گیرد.

مثال:

To keep her hand in, she takes dance classes.

معنی فارسی کلمه keep one's hand in

:

در کار خود ماندن و مهارت‌ها را حفظ کردن.