معنی فارسی keep one's temper
B1به معنای کنترل و حفظ آرامش در شرایط استرس زا است.
To remain calm and not become angry.
- IDIOM
example
معنی(example):
او سعی کرد در طول مشاجره خشمش را کنترل کند.
مثال:
She tried to keep her temper during the argument.
معنی(example):
حفظ خشم هنگام برخورد با افراد دشوار مهم است.
مثال:
It's important to keep your temper when dealing with difficult people.
معنی فارسی کلمه keep one's temper
:به معنای کنترل و حفظ آرامش در شرایط استرس زا است.