معنی فارسی keep out of someone's way
B2دوری کردن از شخصی به منظور جلوگیری از ایجاد مشکلات یا ناراحتی.
To avoid interfering or getting involved with someone.
- IDIOM
example
معنی(example):
وقتی او ناراحت است، سعی میکنم از سر راهش کنار بروم.
مثال:
When she's angry, I try to keep out of her way.
معنی(example):
بهتر است در حین کار کردن او از سر راهش کنار بروم.
مثال:
It's better to keep out of her way while she works.
معنی فارسی کلمه keep out of someone's way
:دوری کردن از شخصی به منظور جلوگیری از ایجاد مشکلات یا ناراحتی.