معنی فارسی keep to

B1

پایبند بودن به یک قانون، برنامه یا موضوع مشخص.

To stick to or adhere to a particular course or rule.

verb
معنی(verb):

To adhere strictly to; not to neglect or deviate from.

example
معنی(example):

لطفاً به موضوع تعیین شده پایبند باشید.

مثال:

Please keep to the assigned topic.

معنی(example):

او همیشه به برنامه‌اش پایبند است.

مثال:

She always keeps to her schedule.

معنی فارسی کلمه keep to

: معنی keep to به فارسی

پایبند بودن به یک قانون، برنامه یا موضوع مشخص.